داستان عشقی مطا لب خواندنی جالب
بهترین بهترینا

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 101
بازدید ماه : 117
بازدید کل : 61379
تعداد مطالب : 19
تعداد نظرات : 29
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


سلام دوستان من تمامی مطالبی که می نویسم براساس تجربه هست اامیدوارم شماهم استفاده کنید چون اگه بخواین تجربه کنید عمرتونو حدر دادین ضرر مالی کردین خیلیا دیگه... لطفا نظر بدین
ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 22 تير 1398برچسب:پیام مدیر, توسط ابی میر

 اول به نام خدا

مینویسم دوباره درباره عشقم نسترن امروز ۵/۲/۹۲ هست.راستش الان وضعیتم خیییلی بده نزدیک به کنکور و من هنوز نتونستم درست درسامو بخونم خدا به امید تئو برام دعاکنین براممیخوام بگم این دختره نسترن که باهش اشناشدم  راستش خوشم نمیامد چون فکر میکرم به دوستش  چسبیده بعد کلاسا دیگه نمیاد اما همه چی برعکس شده من عاشقش شدم اونم حتی بخاطر من میدنم براش سخته از خونه مدرسه میزنه فداششم اما اما میخوام از حسم بگم وقتی کنارشم قلبم تند میزنه امروز وقتی رفتیم متوجه شدم هنوز خجالت میکشه یا از نجابتشه بگم هر جی کمه اصلا منو دیونه کرده وقتی توی خیابان هستیم دستمو نمیگیره و میگه ازم فاصله بگیر کسی نبینه امروز رفتم  سر قرار باهاش اما چی بگم از بی فرهنگی مردم ۲ چشم دارن ۱۰ قرض میکننن و رفتیم کوهستان پارک یک فاتحه خوندیم امدیم پاین نشستیم فکر کنم زیاد روی کردم  بوسش کردم به هزار بدبختی نمیذاشت که زشته میبینننن و............... بگم اما خاک برسر اینم ما پایین پارک بودیم دید ۳ تا پسره با پفک دارن نگاه میکن چیزی به نسی نگفتم که اگه میفهمید بلند میشد سرمو میکند ماشا.... بعضی وقتا عصبی میشه نگو نمیشه حرف زد میترسی ازش بد جور بگذریم داشتم میگفتم یکم ازش فاظله گرفتم تا اون ۳ تا رفت ۱۰ دقیقه بعد مرده امد گفت چرا اینجا نشتین گفتم مگه چکار کردم ..... منضورش همون بوس بود که کردم دیده بود  بلند شدیم اخه بدبختی مردم ما اینه ۲ نفرو میببین سعی میکنن که با  پسره درگیر شن ابروش ببرن یا با چشاشون میخورن تور چی بگم.نسترن مغذرت

اتمام

برای نسترن

عاشقتم


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 5 ارديبهشت 1398برچسب:عشق,عاشق,داستان عاشقانه,قرار,مردم,نسترن,, توسط ابی میر
عشقت اگه عاشقت باشه...! لازم نیست تو دورش رو از این و اون خلوت کنی! خودش واسه بودن کنار تو, همه روکنارمیزنه! لازم نیست واسش دنیارو بخری تابمونه... خودش قدرشاخه گلتو میدونه! لازم نیست هرکسی رو توجیه کنی وسرش رقابت کنی که عشق منه... خودش تو رو به همه دنیا نشون میده و میگه این دنیای منه... لازم نیست نگران باشی که یه روز بره...!!!! خودش بهت ثابت میکنه اومده که بمونه... عشقت,اگه عاشقت باشه!!!!!
ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 29 تير 1394برچسب:, توسط ابی میر
مراحل گام به گام توسل برای امتحان:

 اول خدا..بعد بغل دستی

بعد استاد

اگه جوب نداد عمه استاد

اینایی که میگن آدما رو باید تو مسافرت شناخت چرت میگن بابا آدما رو رو فقط سر جلسه امتحان میشه شناخت همین و بس!!!
پسره به دختره شماره داد و بعد یک ساعت اس ام اس بازی شروع شد این هم محتوی اس ام اس بازیشونه)

دختره: سلام اسمت چیه چند سالته؟
پسره: علی 26 یو
دختره: اسمت
پسره:علی 26 یو
دختره: اسمت
پسره:علی 26 یو
دختره: اسمت
و این روند 30 دقیقه ادامه داشت تا پسره زنگ زد فهمید اسم دختره اِسمَت بود
 
.
.
.
.
.
ادامه مطلب بروید

ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 21 دی 1391برچسب:امتحان,مراحل گام به گام برای امتحان, توسط ابی میر
ﺩﺭﺱ ﺧﻮﻧﺪﻥ ﯾﮏ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ :

ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻥ ﺭﻭﯼ ﺟﺰﻭﻩ !!...

ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﻭ ﻧﻮﺍﻗﺺ ﮔﻞ ﻫﺎﯼ ﻗﺎﻟﯽ !!...

ﺟﻤﻊ ﮐﺮﺩﻥ ﺁﺷﻐﺎﻝ ﻫﺎﯼ ﺭﯾﺰ ﻭ ﺩﺭﺷﺖ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﺯﻣﯿﻦ !!...

ﺧﺎﮎ ﮔﯿﺮﯼ ﮔﻮﺷﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﻮﺑﺎﯾﻞ !!...

ﮔﺮﻓﺘﻦ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻋﮑﺲ ﺑﺎ ﮔﻮﺷﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﺖ ﻫﺎﯼ

ﻣﺨﺘﻠﻒ ﮊﺳﺖ ﺩﺭﺱ ﺧﻮﻧﺪﻥ !!...

ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﺑﺎﺯﯼ ﺑﺎ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﻛﻼﺱ ﮐﻪ ﻫﺮ ﮐﺪﻭﻡ ﭼﻪ ﻗﺪﺭ

ﺩﺭﺱ ﺧﻮﻧﺪﻥ !!...

ﺧﻮﻧﺪﻥ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﯼ ﻫﺎﯼ ﺟﺰﻭﻩ ﮐﻪ ﺭﻓﻘﺎ ﺳﺮﮐﻼﺱ ﻧﻮﺷﺘﻦ !!...

ﺑﻪ ﻓﺤﺶ ﮐﺸﯿﺪﻥ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻭ ﻓﮏ ﻭ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﻫﺎﺵ !!...

ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ ﻫﻢ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﻭ ﺭﻓﺘﻨﻮ ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ !!...

 


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 20 دی 1391برچسب:طنز"اس ام اس, توسط ابی میر
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی :